تحلیل بنیادی در بازار فارکس چیست؟
تحلیل بنیادی مطالعه چگونگی تأثیر اخبار اقتصادی جهانی و سایر رویدادهای خبری بر بازارهای مالی است. تحلیل بنیادی شامل هر رویداد خبری، نیروی اجتماعی، اعلان اقتصادی، تغییر سیاست فدرال، درآمد و اخبار شرکت و شاید مهمترین بخش از داده های بنیادی قابل اجرا در بازار فارکس نرخ بهره و سیاست نرخ بهره یک کشور است.
ایده پشت تحلیل بنیادی این است که اگر تصویر اقتصادی فعلی یا آینده یک کشور قوی است، پول آن باید تقویت شود. یک اقتصاد قوی، سرمایهگذاری و کسبوکار خارجی را جذب میکند، و این بدان معناست که خارجیها باید برای سرمایهگذاری یا راهاندازی کسبوکار، ارز یک کشور را خریداری کنند. بنابراین، اساساً همه چیز به عرضه و تقاضا خلاصه می شود. کشوری با اقتصاد قوی و رو به رشد تقاضای قوی تری برای ارز خود را تجربه خواهد کرد که در کاهش عرضه و افزایش ارزش پول موثر است.
به عنوان مثال، اگر اقتصاد استرالیا در حال تقویت باشد، ارزش دلار استرالیا نسبت به سایر ارزها افزایش می یابد. یکی از دلایل اصلی ارزشمندتر شدن پول یک کشور با رشد و تقویت اقتصاد آن این است که یک کشور معمولاً نرخ های بهره را برای کنترل رشد و تورم افزایش می دهد. نرخ های بهره بالاتر برای سرمایه گذاران خارجی جذاب است و در نتیجه برای سرمایه گذاری در استرالیا نیاز به خرید دلار استرالیا دارند که البته این امر باعث افزایش تقاضا و قیمت ارز و کاهش عرضه آن می شود.
• رویدادهای اقتصادی مهم در فارکس:
اکنون، اجازه دهید به سرعت به برخی از مهم ترین رویدادهای اقتصادی که حرکت قیمت فارکس را هدایت می کنند، بپردازیم. این فقط برای آشنایی شما با برخی از اصطلاحاتی است که احتمالاً در سفر فارکس خود با آنها روبرو خواهید شد، لازم نیست در مورد این رویدادهای اقتصادی بیش از حد نگران باشید.
تولید ناخالص داخلی :(GDP)
گزارش تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین شاخص های اقتصادی است. این بزرگترین معیار وضعیت کلی اقتصاد است. عدد تولید ناخالص داخلی در ساعت 8:30 صبح به وقت شرقی در آخرین روز هر سه ماهه منتشر می شود و نشان دهنده فعالیت سه ماهه قبلی است. تولید ناخالص داخلی، ارزش پولی کل کالاها و خدمات تولید شده توسط کل اقتصاد در طول سه ماهه مورد سنجش است. با این حال، شامل فعالیت های بین المللی نمی شود. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی عدد مهمی است که باید به دنبال آن باشید.
تراز تجاری:
تراز تجاری اندازه گیری تفاوت بین واردات و صادرات کالاها و خدمات ملموس است. سطح تراز تجاری یک کشور و تغییرات صادرات در مقابل واردات به طور گسترده دنبال می شود و شاخص مهمی از قدرت کلی اقتصادی یک کشور است. صادرات بیشتر از واردات بهتر است، زیرا صادرات به رشد اقتصاد کشور کمک می کند و سلامت کلی بخش تولید آن را منعکس می کند.
شاخص قیمت مصرف کننده :(CPI)
گزارش CPI پرکاربردترین معیار سنجش تورم است. این گزارش در ساعت 8:30 صبح به وقت شرقی حدود 15 هر ماه منتشر می شود و داده های ماه قبل را منعکس می کند. CPIتغییر در هزینه مجموعه ای از کالاها و خدمات مصرفی را از ماه به ماه اندازه گیری می کند.
شاخص بهای تولیدکننده :(PPI)
همراه با CPI، PPI یکی از دو معیار مهم تورم است. این گزارش در ساعت 8:30 صبح به وقت شرق در طول دومین هفته کامل هر ماه منتشر می شود و داده های ماه قبل را منعکس می کند. شاخص قیمت تولید کننده قیمت کالاها را در سطح عمده فروشی اندازه گیری می کند. بنابراین در مقابل CPI،PPI میزان دریافتی تولیدکنندگان برای کالاها را اندازه گیری می کند در حالی که CPI هزینه پرداخت شده توسط مصرف کنندگان برای کالاها را اندازه گیری می کند.
شاخص های اشتغال:
مهمترین اطلاعیه اشتغال در اولین جمعه هر ماه در ساعت 8:30 صبح به وقت شرقی رخ می دهد. این اطلاعیه شامل نرخ بیکاری است. که درصد نیروی کار بیکار، تعداد مشاغل جدید ایجاد شده، میانگین ساعات کار در هفته و میانگین درآمد ساعتی است. این گزارش اغلب منجر به حرکت قابل توجه بازار می شود. شما اغلب می شنوید که معامله گران و تحلیلگران در مورد "NFP" صحبت می کنند، این به معنای گزارش اشتغال غیر کشاورزی است، و شاید این گزارش هر ماه بیشترین قدرت را برای حرکت بازارها داشته باشد.
سفارشات کالاهای بادوام:
گزارش سفارشات کالاهای بادوام اندازه گیری میزان هزینه های مردم را برای خریدهای بلندمدت نشان می دهد، اینها به عنوان محصولاتی تعریف می شوند که انتظار می رود بیش از سه سال عمر کنند. این گزارش در ساعت 8:30 صبح به وقت شرقی حدود 26 هر ماه منتشر می شود و اعتقاد بر این است که بینشی از آینده صنعت تولید ارائه می دهد.
شاخص خردهفروشی:
شاخص خردهفروشی کالاهای فروخته شده در صنعت خردهفروشی، از زنجیرههای بزرگ گرفته تا فروشگاههای محلی کوچکتر را اندازهگیری میکند، که نمونهای از مجموعهای از فروشگاههای خردهفروشی در سراسر کشور را در بر میگیرد. شاخص خرده فروشی در ساعت 8:30 صبح به وقت شرقی حدود 12 ماه منتشر می شود و داده های ماه قبل را منعکس می کند. این گزارش اغلب پس از انتشار اعداد نهایی به طور قابل توجهی بازنگری می شود.
داده های مسکن:
دادههای مسکن شامل تعداد خانههای جدیدی است که یک کشور در آن ماه شروع به ساختن آنها کرده و همچنین فروش خانههای موجود را شامل می شود. فعالیت ساخت و ساز مسکونی یکی از دلایل اصلی محرک اقتصادی برای یک کشور است و بنابراین به طور گسترده توسط شرکت کنندگان فارکس دنبال می شود. فروش خانه موجود نیز معیار خوبی برای قدرت اقتصادی یک کشور است. فروش کم خانه های موجود و شروع کم شروع خانه های جدید معمولاً نشانه یک اقتصاد کند یا ضعیف است.
نرخ بهره:
نرخ بهره محرک اصلی در بازارهای فارکس است. تمام شاخص های اقتصادی ذکر شده در بالا توسط کمیته بازار آزاد فدرال به منظور سنجش سلامت کلی اقتصاد به دقت زیر نظر گرفته می شود. فدرال رزرو بسته به شواهدی که در مورد سلامت اقتصاد جمع آوری کرده است، می تواند از ابزارهای موجود برای کاهش، افزایش یا بدون تغییر نرخ بهره استفاده کند. بنابراین در حالی که نرخ های بهره محرک اصلی عمل قیمت فارکس هستند، همه شاخص های اقتصادی فوق نیز بسیار مهم هستند.
•تجزیه و تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی:
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری اصلی در معامله و سرمایه گذاری در بازارهای مالی هستند. تحلیلگران فنی به حرکت قیمت یک بازار نگاه می کنند و از این اطلاعات برای پیش بینی جهت قیمت آینده آن استفاده می کنند. تحلیلگران بنیادی به اخبار اقتصادی که به عنوان فاندامنتال نیز شناخته می شوند، نگاه می کنند. اکنون، از آنجایی که تقریباً هر رویداد خبری جهانی می تواند بر بازارهای مالی جهان تأثیر بگذارد، از نظر فنی هر رویداد خبری می تواند یک خبر اقتصادی باشد. این نکته مهمی است که میخواهم به آن اشاره کنم که به نظر میرسد بسیاری از تحلیلگران بنیادی آن را نادیده میگیرند.
یکی از دلایل اصلی آنکه عمدتاً با تحلیل تکنیکال معامله می شود، این است که به معنای واقعی کلمه میلیون ها متغیر مختلف در جهان وجود دارد که می توانند در هر زمان بر بازارهای مالی تأثیر بگذارند. اکنون، فارکس بیشتر تحت تأثیر رویدادهای کلان مانند سیاست نرخ بهره یک کشور یا اعداد تولید ناخالص داخلی قرار می گیرد، اما رویدادهای خبری مهم دیگر مانند جنگ یا بلایای طبیعی نیز می توانند باعث حرکت بازار فارکس شوند. بنابراین، از آنجایی که معتقدیم که همه این رویدادهای جهانی در قیمت لحاظ می شوند و با تجزیه و تحلیل آن به راحتی قابل مشاهده هستند، دلیلی وجود ندارد که تلاش کنیم و تمام رویدادهای خبری اقتصادی را که هر روز رخ می دهد دنبال کنیم تا بتوانیم در بازار معامله کنیم.
یکی از بحثهای اصلی که تحلیلگران بنیادی علیه تحلیلگران تکنیکال دارند این است که دادههای قیمت گذشته نمیتوانند حرکت قیمت آینده را پیشبینی کنند یا به پیشبینی آن کمک کنند و در عوض باید از اخبار آینده یا قریبالوقوع (بنیادها) برای پیشبینی حرکت قیمت یک بازار استفاده کنید. بنابراین، فکر کردم ایده خوبی است که پاسخ خود را به این دو استدلال علیه تحلیل تکنیکال بدهم:
1-اگر تحلیلگران بنیادی بخواهند تلاش کنند و به من بگویند که داده های قیمت گذشته مهم نیست، می خواهم به من توضیح دهند که چرا سطوح افقی حمایت و مقاومت به وضوح قابل توجه است. همچنین میخواهم از آنها بپرسم که چگونه خودم و بسیاری دیگر از معاملهگران پرایس اکشن می توانند با یادگیری مبادله با تعداد انگشت شماری از سیگنالهای پرایس اکشن ساده و در عین حال پیشبینیکننده قدرتمند، بازارها را با موفقیت معامله کنند.
با نگاهی به نمودار روزانه نقدی طلا در بالا، به وضوح میتوان دریافت که سطوح حمایت و مقاومت مهم است. هر تحلیلگر بنیادی که بخواهد بگوید نمودارها اهمیتی ندارند، به سادگی اشتباه می کند و زمانی که زمان بیشتری را صرف مطالعه برخی نمودارهای قیمت کنید، خودتان به این نتیجه خواهید رسید.
2- استدلال بعدی که تحلیلگران بنیادی استفاده می کنند این است که شما می توانید با تحلیل رویدادهای اخبار فارکس قریب الوقوع، حرکت قیمت را با دقت بیشتری پیش بینی کنید. خوب، هر کسی که برای مدت طولانی معامله کرده است، می داند که بازارها اغلب و معمولاً برخلاف آنچه یک رویداد خبری قریب الوقوع دلالت می کند، واکنش نشان می دهند. آیا مواقعی وجود دارد که بازار به سمتی حرکت می کند که یک رویداد خبری به آن اشاره می کند؟ بله، کاملاً، اما آیا چیزی است که بتوانید یک استراتژی معاملاتی و برنامه معاملاتی در مورد آن بسازید؟ خیر.
دلیل آن این است که بازارها بر اساس انتظارات آینده عمل می کنند. این در واقع یک واقعیت پذیرفته شده در مورد معامله و سرمایه گذاری است، بنابراین برای من کمی عجیب است که برخی از افراد هنوز تحلیل تکنیکال را نادیده می گیرند یا هنگام تجزیه و تحلیل و معامله در بازارها عمدتاً روی آن تمرکز نمی کنند. اجازه دهید توضیح بدهم: اگر لیست حقوق و دستمزد غیرکشاورزی منتشر شود (مهمترین گزارش اقتصادی هر ماه که در ایالات متحده منتشر می شود) و بازار انتظار دارد 100000 شغل دیگر در ماه گذشته اضافه شود، احتمالاً بازار با پیش بینی این تعداد حرکت کرده است. بنابراین، اگر تعداد واقعی 100,000 شغل باشد، احتمالاً بازار به جای افزایش، پایینتر حرکت میکند. زیرا شغلهای بیشتر از حد انتظار اضافه نشده است. بنابراین، در حالی که 100000 شغل جدید ممکن است عدد خوبی باشد.
و اکنون برای نکته پایانی: از آنجایی که تمام انتظارات قبلی از انتشار اخبار قبلاً انجام شده است و در نمودار قیمت قابل مشاهده است، چرا فقط تجزیه و تحلیل تکنیکال نکنید و یاد بگیرید که روی نمودار قیمت تحلیل کنید. چه ایده بدیع! ببینید، حتی پس از انتشار اخبار، ما همچنان میتوانیم از تحلیل تکنیکال برای معامله در حرکت قیمت استفاده کنیم، بنابراین تحلیل تکنیکال واضحترین، کاربردیترین و مفیدترین راه برای تجزیه و تحلیل و معامله در بازارها است. آیا من می گویم جایی برای تجزیه و تحلیل بنیادی در جعبه ابزار معامله گران فارکس وجود ندارد؟ قطعا نه. اما چیزی که من می گویم این است که باید آن را به عنوان یک تعریف برای تحلیل تکنیکال نگریست و از آن استفاده کرد و باید از آن کم استفاده کرد، در مواقعی که شک دارید به نمودارها مراجعه کنید و پرایس اکشن را بخوانید، فقط از اصول اولیه برای حمایت از دیدگاه فنی خود استفاده کنید یا از آن خارج شوید. کنجکاوی محض، هرگز برای پیشبینی یا معامله بازارها، تنها به اصول بنیادی تکیه نکنید.